متن آهنگ تورال در شهر رویا
[ورس یک]
اگه جلومو نگیرن ی روز میرسم به جایی،
که تمومه آرزوهامو جلو چشام ببینم.
اگه جلومو نگیرن قبل اینکه بخوام بمیرم،
وارد بهشت میشم و شاخه گل میچینم.
جلومو نگیرن لذت میبرم از طبیعت
حتی اگه کور باشم و نبینم…
خلاصه اینکه خودمو خوب میشناسم
من پرواز میکنم اگ جلومو نگیرن
اگ تک تک پرامو نچینن
ولی،الان،دلم،میخاد
برم به ی نقطه ای که دوره…
جایی که همه ی ستاره هاش پر نوره
خورشید گرممون میکنه، نمیسوزونه
و میرسن به هم هر چی لیلی و مجنونه
دلم میخواد برم به ی نقطه ای که کوره
جایی که هیچ پدر بچشو گشنه نمیخوابونه
و تقاص فریاد آزادی، نمیشه جونت
عشق حس میشه با تک تک سلولت
عشق و حس میکنی با پوست و گوشت و جون و روحت
چشات واسه نگاه کردنه، چرا گریونه؟
ولی، گریه، بعضی وقتا خوبه
اما اگ ببینم کنارش لبات خندونه
هممون حسرت همه چیو داریم
و همه چیو که داریم، حس هیچیو نداریم
چی بگم، این زندگی بود ساختیم؟
این جور میخواستیم روزا نشستمونو پاشیم؟
ما ریه هامونو کشتیم تا مغز فقط آروم شه
ما درگیر هر عشقی شدیم تهش میخواست جنون
شه…
من سر هیچکس به رویام خیانت نکردم ولی
امید بهم گفت که دنبالش نگردم …
بریم ی جایی که دوره؟
آخه اینجا کجا بریم که بشه بش بگیم خوبه
اینجا هر جا بخوایی بری توش همه جورش جوره
بچه هفت ساله در میاره نونشو از تو خونش
قفس میسازن واسه پرنده جای لونه
[کورس]
باز باران با غم هام با اشک های فراوان
میبارد آرام بر سقف مغزم
مغزم میخندد، میفهمد
به فرجام رسید و شد وقت رفتن
میباخت تو هر جنگ
و فقط میزد لبخند
[ورس دو]
من ی رنگ خیلی غلیظ از رنگ بادم
بارونم اما خودمو جمع کنم یه آبم
آدم زیاد تولید کردم، اما هنوز خاکم
و تو واقعیتی رفتم که فکر میکردم خوابم
طبیعت نفس میکشه لبخند میزنه
اینجا با ریه هاشون دوستن یذره
هیچکس نیست که درد هیچکس و نفهمه
هیچوقت نمیشه غیر ممکن بخواد بشه برنده
چقدر اینجا برام خوبه …
اینجا دیگ خدا نداره هزار تا خونه
و بنده ی بی خونش از سرما در نمیاد جونش
و کلا خدا نامه ی هممونو میخونه
اینجا با گل رفیقی کسی گل نمیکشه
قرص آدم خوب میکنه،آدم با قرص نمیترکه
قطره واسه جاری شدن تو هر رود نمیپلکه
کاشت و برداشت هر کی مربوط به خودشه!
ابنجا انقدر از درد دور بودم دیدم دوره دردم
ثانیه ای چند بار مهبانگ میزد توی مغزم
همه بیشتر و میبینن کسی نگاه نمیکنه به کمتر
دردم درد همه میشه و درد همه میشه دردم
و اینجا فقط من …
با خودم حرف میزنم
واس خودم شعر میخونم،با خودم قدم میزنم
خودمو بغل میکنم و لبخند میزنم
و واس آرزوهام قبر نمیکنم …
اما میدونم این خورشید که طلوع کنه
ی رو، از این خواب خوب میپرم
اینم امضام با خونم ته این کار پای این ورق
میدونم یروز هممون میرسیم به همش
اما عقربه کوچیکه ساعت وقتی رفت رو بیست و پنج
عقربه بزرگه هم وقتی رفت رو نود
[کورس]
باز باران با غم هام با اشک های فراوان …
پایان
متن آهنگ در شهر رویا به نام تورال