متن آهنگ نسخ آریو
مسمومم به نسخ من روحم ستبر بود
الگوریتم این جهان و پایانمو به هم دوخت
این جربزه ها به من نمیومد، عادت نداشتم به تفاوت
توی اوج یکنواختی محکوم شدم به تناسخ
کلیت من شکل گرفت از سلولای مرده ی منطق
احساس توی من از بین نرفت شد زندانی متنبه
گم بودم توی خاطرات منو از من پیدا کنید
من هراسم دلتنگیه نمیخوام منو انسان کنید
این صداها میپیچید توو مغزم نفسمو میگرفتن حبس میکردن
ارواحی که دور من بهم نگاه میکردن و به من میخندن
کفر نامه رو باز کردن، دستامو آزاد کردن
از من ساختن یه منه جدید، انسان بعد رو آغاز کردم
اینجا تاریکی مطلق نبود، روشنایی چشمامو میزد
یه دختر با روپوش سفید داشت آروم پلکامو میبست
صدا ها تو گوشم نامفهوم بودن، انگار میگفتن توی سرد خونم
یه حسی انگار آچمز بود تو من، انگار از دروم متروکم
چیزی از اون لحظه یادم نیست جز حین فرار پام پیچ خورد
هنوزم رو پا بودم اما از هوش منو صدای تیر برد
چشمام باز شد یادمه تشنه بودم
بهم آب ندادن چون قهرمان قصه بودم
کلاهخودمو برداشتم، نگاه انداختم به اطرافم
پرسیدم از بغل دستیم تا ارتش دشمن چقد راه هست
یهو مغزش از هم پاشید جنازشو بردن عقب
فرمانده با باد غبغبش گفت برو جلو من پشتتم نترس
برگشتم عقب، گفتم مشکوکم بهت
معصوم پرسید به چی، نمیذاشت ابروش خم بشه
گفتم خیانت به ک، هیس شاید پرستاره بشنوه
نگاش کردم یه دختر بود، دستاش روی چشمای منه
دستاش روی چشمای من بود …
دستاش …
متن آهنگ آریو به نام نسخ